هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]

سپید

 
 
حلاج(سه شنبه 87 تیر 11 ساعت 10:37 صبح )

در آینه دوباره نمایان شد

با ابر گیسوانش در باد

باز آن سرود سرخ اناالحق

ورد زبان اوست

 

تو در نماز عشق چه خواندی؟

که سالهاست

بالای دار رفتی واین شحنه های پیر

از مرده ات هنوز

پرهیز می کنند

 

نام تو را به رمز

رندان سینه چاک نشابور

در لحظه های مستی

مستی و راستی

آهسته زیر لب

تکرار می کنند

 

وقتی تو

روی چوبه ی دارت

خموش و مات

بودی

ما

انبوه کرکسان تماشا

با شحنه های مامور

مامورهای معذور

همسان وهمسکوت ماندیم

 

خاکستر تو را

باد سحرگهان

هر جا که برد

مردی زخاک رویید

در کوچه باغ های نشابور

مستان نیم شب به ترنم

آوازهای سرخ تو را باز

ترجیع وار زمزمه کردند

نامت هنوز ورد زبان هاست.

استاد شفیعی کدکنی

 



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 4  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 18082  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «